ღثمره عشقمونღღثمره عشقمونღ، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره
❤کلبــه ے عشقمون❤❤کلبــه ے عشقمون❤، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره
ღپیمان عشقمونღღپیمان عشقمونღ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

❤تموم زندگیــه من❤

تلفن

سلام دوستای عجیجممم!خوب هستید؟خداروشکر.جوجو طلایی منم خوبــــه!این روزا حس میکنــــم پســــرکم داره آقا میشه.این روزای شیرین که لحظه به لحظه اش پر از خاطرات شیرینه خیلــــی زود میگذرن و من افسوس میخورم از اینکه این لحظات شیرین دیگه تکرار نمیشند. خب بگذریم.. همونطور که تو پستای قبلی گفته جوجوی شیطون وقتی که من با تلفن حرف میزنم میاد و تلفنو میبره!اومدیمو یه تلفن دیگه هم کشیدیم(به این خیال که میتونیم راحت حرف بزنیم)اما غافل از اینکه جوجوی شیطون من باهوش تره.وروجک خان جای تلفنو فهمیده و هر موقع تلفن زنگ میزنه دو تا گوشیو بر میداره و میره..!!بنظرتون من نباید این جوجه رو قورت بدم!!?? مممماشاالله داری نفســــــــــم خودم به تن...
31 خرداد 1395

وروجک شیطووووووووووون من

سلام دوستای همیشگی خودم!خوب هستید؟ما هم خوبیم.نفس مامان خیلی شیطون و البته خرابکار شده!!جوجه حنایی من چند روز پیش خرابکاری وحشتناکیییییی کرد.پاتوق اصلی جوجو شده پشت TV!ما  نشسته بودیم و داشتیمTVتماشا میکردیم وروجک هم پشت TVمشغول بازی بود که یهو دیدیم TVکج شد و داشت می اُفتاد که یه دفعه بابا گرفتش! خدارحم کرد و اگرنه بایستی یه TVدیگه بخریم!خب دیگه خدانگهدار...
31 خرداد 1395

عشق شیرین زبون من

سلام سلام دوست جونام!ببخشید دیر به دیر آپ میکنم بخدا تنبلی نمیکنم!پارسا خان من یک آتیش پاره به تمام معنا شده! *یه بار گذاشتمش تو تختش و رفتم تو حالTVرو خاموش کنم فقط یه لحظه غافل شدم: با مداد آبی تختشو اینجوری کرد! *یه بار هم گذاشتمش سر کابینت و رفتم غذاشو بیارم: رفت تو سینک و آب تصفیه رو باز کرد! *کلمات ماما و بابا رو میگه.گاهی اوقات هم میگه مامایی!عاشققققق مامایی گفتنشم! *هرچیزی که بخواد میگه مِخوام و هرچیزی رو که نخواد میگه نِخوام!خیلی بانمک میشه وقتی که میگه. *وقتی چیز یا کسی براش نا آشنا باشه میگه ای کِه؟ یا ای چیه؟روزی صددددبار میپرسه این چیههههههه؟ *یکی دو ماهی هست بوس...
30 خرداد 1395
1